خیلی سال پیش ، شب خونمون مهمون بود ، برق رفت به پسر خالم گفتم زنگ بزن اداره برق بپرس کی برق میاد و این حرفا گفت شمارش چنده گفتم بیست و چهار هزار و چهار صد گفت : یا علی این همه شماره رو چه جوری بگیرم !!! (کاملا واقعی)

&&&&&&&&

امروز ناهار آبگوشت داشتیم طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد ! … مامان از تو آشپزخونه داد میزنه : چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟ صد بار گفتم استخونا برا باباتونه !!

&&&&&&&&

شامپو خریدم روش نوشته: این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس آبکشی کنید! من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم،خدا خیرشون بده آگاهم کردن

&&&&&&&&

وقتی می پرسی چیزی میخوریین ؟ اونی که میگه : من یکی دو لقمه باهات میخورم… جدا موجود ترسناکیه

&&&&&&&&

میدونی لذت بخش ترین لحظه زندگی کیه  وقتی یه عطسه میکنی از ته دل یعنی انگار ری استارت میشی

&&&&&&&&

مامان بزرگمو بردن رادیولوژی اومده میگه خیلی خوب بود، خوب شدم !

&&&&&&&&

واقعا کی فکرشو میکرد یه روز خود آجیل مشکل‌گشا هم بشه مشکل یه ملت؟

&&&&&&&&

مامان بزرگم خیلی مریض بود و در ضمن دکتری که همیشه میره پیشش مطبش باز نبود به هزار زحمت راضیش کردیم بره پیش یه دکتر دیگه وقتی رفتیم داخل،معاینه که تموم شد مامان بزرگم گفت: آقای دکتر یه چیزی بنویس فعلأ خوب بشم تا چند روز دیگه برم پیش یه دکتر درست حسابی . 7سال درس خوندشُ شست مثل رخت پهن کرد رو بند!

&&&&&&&&

ه?چ اشتباه? بزرگتر از ا?ن ن?ست که دستت اشتباه? بخوره رو ا?نترنت اکسپلورر، باز شدنش ?ه داستانه، بسته شدنش ?ه داستان د?گه !

اس ام  اس خنده دار

منبع: اس ام اس سرا

 

© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به فرند فید

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

 دانلود...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ